• وبلاگ : ميدونم كه ميتونم
  • يادداشت : جملات زندگي آفرين
  • نظرات : 1 خصوصي ، 14 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + علي 

    سلام

    تكرار اين جملات انرژي زيادي رو انتقال ميده

    به انتفال انرژي ادامه بده

    افرين

    + علي 
    + علي 
    دذ
    + علي 
    در

    ممنون از لطفتون

    وبلاگتون رو خوندم و لذت بردم

    بسيار زيبا و جذاب مينويسيد

    موفق باشيد

    پاسخ

    ممنون از لطفتون
    + پسرباروني 
    دفعه قبل كه اومدم، عجله داشتم، اما حالا كه فردا تعطيله ميتونم شب بيدار بمونم و مطالب زيباتون رو بخونم!
    + پسرباروني 
    من هم قبلا وبلاگ داشتم! اما از وقتي كه دو سه جا كار ميكنم ديگه گذاشتمش كنار! خوش به حالتون كه وبلاگي به اين زيبايي دارين!
    پاسخ

    mer30 aziz jan
    + پسرباروني 

    نگو طفلکي منم من
    من شهامتم زياده
    هيچ کسي هنوز تو دنيا
    مثل من که دل نداده
    مثل پرواز پرنده
    توي قلب آسمونها
    من دلو به عشق سپردم
    توي قلب کهکشونها
    پر زدم من توي چشمات
    با تو من پرواز کردم
    من از پايان مي ترسيدمو
    آغاز کردم

    وه! چه وبلاگ زيبايي!

    امشب ميشينم و حسابي کلي مطلب جذاب و خوب ميخونم!

    واقعا دست مريزاد!

    لام

    جمله هاي قشنگ و با ارزشي بود ..

    وبتون جالبه ...

    موفقو پيروز باشيد

    پاسخ

    چشاتون قشنگ ميبينه

    مرا در قفسي از بي تو بودن جا داده اند

    در زرورقي از نفرت ها پناه داده اند..

    تلخي جدايي را طعم زندگيم ساختم

    طنين عشقت را بر خود مسدود کردم

    فرياد هجرانم را نمي شنوي

    براي رهايي ام حرفي نمي زني

    براي صبرم پاسخي نيست

    در دلم جز سکوت حرفي نيست...

    پيش ما هم بيا دوست من.........

    + پسرباروني 

    پستهاتون يكي از يكي با مفهوم تر و زيباتره! به حسن انتخاب مطالبتون غبطه ميخورم! شاد باشيد.

    + پسرباروني 
    مقدور هستم درد و دلي با شما کنم
    يا گاه ، نام کوچکتان را صدا کنم

    اصلا اميد هست که با دستهايتان
    اين دستهاي غمزده را آشنا کنم

    ساکت نشسته ايد مرا سرزنش
    ساکت نشسته ايد لب گريه وا کنم

    الله و اکبر از جبروت سکوتتان
    طغيان کنيد تا به شما اقتداء کنم

    فرصت دهيد تا پس آن روزهاي تلخ
    دنيا خوب تازه تري دست و پا کنم

    غمهاي من اگر چه بزرگند ، لحظه اي
    فرصت دهيد تا همه را برملا کنم

    از دور دست دارمتان وز رو به رو
    اصلا نمي شود که چنين ادعا کنم

    نه جراتي که بشکنم اين بغض کهنه را
    نه تاب و طاقتي که شما را رها کنم ...

    هي دلخوشم به اين شبي لاي خوابها
    يک بار نام کوچکتان را صدا کنم