سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یه سلام عاشقونه

نامه ء آخر تو را خواندم ، گفته بودی : « تمام ! » ، محبوبم !

گفته بودی که «…»… باز یادم رفت ، آخ ! اول سلام محبوبم !



گفته بودی که « عاشقی سخت است، خیری از عاشقی ندیدم من

چقدر پُر غم اند ، تاریک اند ، روزها ، لحظه هام » …محبوبم !



گاهی از این سوال می کردی ، گاهی از آن … فدای معرفتت !

حالی از ما ولی نپرسیدی ، از من و شعرهام ، محبوبم !



هی ! بدک نیست حال ما چونکه با غم این زمانه می رقصیم

با غم این زمانه اینجوری : دی دی دام دام دادام محبوبم !


من به اندازهء خدا ، به خدا ، آی لیـ… لا اله الا الله !

دوستت دارم و نمی دانی ، بیست سال تمام ! محبوبم !!


ناگهان مرد نامه شد ، تا شد ، بعد کبریت بود و بنزین و

زیرلب هی خدا خدا می کرد … و دلش : بوم – بام - مح - بو – بم !


مرد فریاد می زد و می سوخت ، نامه ء ناتمام بودم که

تکه تکه تمام می شد و گفت : «حالا تمام ، محبوبم ! » ….



» نظر