سفارش تبلیغ
صبا ویژن

10 جمله فراموش نشدنی که سیاستمداران بزرگ امریکا آرزو می کردند هر

 

1- من یک دروغگوی کلاش نیستم! (ریچارد نیکسون) در 17 نوامبر 1973 وی با گفتن این جمله هرگونه مشارکتی در رسوایی واترگیت را تکذیب کرد. همین تکذیب نیکسون را مجبور به دفاع بی پایان از این ماجرا کرد. اما واقعیتش اینه که اون یک دروغگو بود!.....

 



 

2- من با اون زن رابطه جنسی نداشتم! (بیل کلینتون) وی با این جمله تنها یک چاه بزرگ برای خودش نکند. بلکه یه بولدزر برداشت، با اون یک چاه عمیق کند، بولدوزر را با خودش داخل چاه برد، مواد منفجره به بولدوزر بست، سپس بولدوزر و خودش را منفجر کرد

 



 

 

3- ببینید من چی می گم: مالیات جدیدی نخواهیم داشت! (جرج بوش پدر) وی این جمله را در سال 1988 و در کمپین ریاست جمهوری به کار برد. وقتی وی پس از رییس جمهور شدن خلاف این جمله عمل کرد و مالیاتهای جدید وضع کرد، بیل کلینتون رقیبش در سال 1992 با استفاده از این جمله بوش در فعالیتهای انتخاباتی، بارها به بوش پدر حمله کرد

 



 

4- بنیانهای اقتصاد [امریکا] محکم هستند. (جان مک کین) وی در حالی این جمله را در کمپین انتخاباتیش به کار برد که اقتصاد متزلزل امریکا ساعاتی پس از این جمله شاهد ورشکسته شدن بانک معظم برادران لیمن بود

 



 

 

5- من به بسیاری از زنان نگاه شهوت آمیز داشته ام. پس من بارها درقلبم زنا کرده ام! (جیمی کارتر) وی این جمله را در مصاحبه پرسروصدایش با مجله PlayBoy گفت

 



 

Mark Foley

 

- این شرم آوره که یک شخص با این موقعیت و این ظرفیت بالا، همه چیز را فقط به خاطر اعتیاد جنسی توی فاضلاب بندازه (مارک فولی)
نماینده جمهوری خواه امریکا این جمله را درمورد کلینتون و ماجرای رسوایی جنسیش به کار برد. اما جالب اینجا است که چتد وقت بعد، خودش به دلیل یک یک رسوایی جنسی به زیر کشیده شد



 

 

7- ما دیگه دنبال یک جنگ بزرگتر نیستیم! (پرزیدنت لیندن جانسون)
وی این جمله را بعد از حادثه خلیج تانکین (ویتتام) به مردم گفت به این معنی که در اون حادثه ویتنام نیروی تهاجمی بوده و امریکا تنها در مقابل حمله واکنش نشون داد. در حالی که بعدها خلاف این قضیه ثابت شد

 



 

 

8- این بستگی به این داره که معنی کلمه "است" چی باشه! (بیل کلینتون) وی با گفتن این جمله ابعاد جدیدی به علم تجزیه کلمات داد! کلینتون این جمله را در شهادت خود برای دادگاه به کار برد و پیش از آن مردم امریکا نمی دانستند که بیش از یک معنی برای کلمه "است" هست!

 



 

 

9- بنیان تجارت امریکا که بر مبنای تولید و توزیع کالا است، رونق خوبی داره. (پرزیدنت هربرت هوور) این جمله مشهور را پرزیدنت هوور در سال 1929 گفت. چهار روز بعد، بازار بورس سقوط کرد، رکود شروع شد و هوور یک مضحکه شد! و حالا همه این اتفاقها عینا برای مک کین اتفاق افتاده

 



 

10- می دونی چیه؟ من همیشه در شگفت بودم از اون دستگاه ضبط صدا. ولی خفن خوشحالم که ما اون را داریم، مگه نه؟ (ریچارد نیکسون) وی این جمله را به خلافکار همدستش توی ماجرای واترگیت گفت. تنها چند هفته بعد، سنای امریکا محاکمه نیکسون را که به طور سراسری در تلویزیونهای کشور مخابره شد آغاز کرد. اوه! نیکسون، خیلی احمقی!

 

 www.hilary.parsiblog.com


» نظر

راه های به دست آوردن آرامش

این را ه های می تواند ما را در به دست آوردن آرامش یاری کند، امتحان کنید:


1- جلوی گریه خود را نگیرید و گه گاهی گریه کنید.


2- دست کم روزی 15 دقیقه را در سکوت بگذرانید و به نیازهای واقعی خود و نیز چیزهایی که دارید فکر کنید. سکوت عصاره‌ ی آرامش است، با زور نمی‌ توان آن را ایجاد کرد، باید زمانی که فرا رسید آن را بپذیرید.. اگر برایتان امکان دارد دست کم روزی یک ساعت، تنها به اتاقی بروید و در را به روی خود ببندید.

 

3- افراد آرام به خود می ‌گویند که برای تغییر گذشته کاری نمی ‌توان کرد، آنگاه از فکر ادامه زندگی لذت می ‌برند.

 

4- وقتی احساس می ‌کنید که سرتان پر از فکرهای جور و واجور است و جای خالی در آن نیست، با قدم زدن، آنها را پاک کنید.

 

5- اگر نتوانید کسی را ببخشید، افکار خشمگین‌ تان شما را برای همیشه با این افراد مرتبط خواهد کرد. شاد کردن دیگران، باعث آرامش می ‌شود...

 


6- آرامش را از کودکان بیاموزید، ببینید که چگونه در همان لحظه‌ ای که هستند، زندگی می‌ کنند و لذت می ‌برند.

 

7- از همان که هستید راضی باشید، در این صورت احساس آرامش بیشتری می‌ کنید.

 

8- هرچه اکسیژن بیشتری به شما برسد، آرام‌ تر خواهید شد، خوب است در محل کار و زندگی خود گیاهی نگه دارید.

 

9- مهم نیست که با شما مؤدبانه برخورد کنند یا نه، برخورد مؤدبانه‌ ی شما، باعث ایجاد آرامی و احساس خوبی در شما خواهد شد.

 

10- سرعت حرکت شما با احساستان رابطه‌ ای مستقیم دارد، آرام راه بروید و حرکات بدن خود را آرام ‌تر کنید، طولی نمی‌ کشد که آرام خواهید شد. گاهی می ‌توانید برای رسیدن به آرامش، دراز بکشید، عضلات خود را شل کنید و به هیچ چیز فکر نکنید.

 

11- با حرکات آرام و صحبت کردن شمرده، احساس آرامش را به جمع منتقل کنید. آیا تا به حال فرد آرامی را دیدید که با صدای بلند صحبت کند؟

 

12- با شوخ طبعی به آرامش خود کمک کنید.

 

13- راحتی، یکی از عناصر مهم آرامش است، مثل دمای مناسب، صندلی راحت و لباس و کفش راحت.


• هر چند وقت یک بار ساعتتان را کنار بگذارید و خود را از فشار زمان نجات دهید.

• در آوردن کفش‌ها به کاهش فشار عصبی کمک می‌کند.

• فشردن یک توپ کوچک، تنش‌های عصبی‌ را که در انگشتان و دست‌های شما متمرکز شده‌اند، خالی می ‌کند.

• لباس‌های گشاد و راحت، باعث ایجاد راحتی و احساس آرامش می‌ شود.


14- لحظه‌ های زیبای زندگیتان را بنویسید و از آنها عکس و فیلم بگیرید، سپس بیشتر وقت‌ها آنها را به یاد آورید و درباره‌ شان فکر کنید و لذت ببرید.

 

15- هوای دریا، آب شور و صدای امواج، همگی باعث آرامش می ‌شوند، مسافرت به سواحل دریا را فراموش نکنید. تماشای ماهی‌ ها مثل خیره شدن به دریا، در شما ایجاد آرامش می ‌کند، زیرا ماهی‌ها آرام شنا می ‌کنند و آرام تنفس می‌ کنند.

 

16- آهسته غذا خوردن و جویدن، باعث تجدید قوای فکری و احساس آرامش خواهد شد.

 

 17- برای تأثیر بیشتر و رسیدن به آرامش، در خود متمرکز شوید و آرام نفس بکشید...

 

18- تمرین کنید که آرامتر از حد معمول صحبت کنید، این کار خود به خود ضربان قلب و تنفستان را کم می‌ کند و به شما اجازه می‌دهد، ذهن و فکرتان را از بسیاری مسائل پاک کنید..

 

19- اگر به عقاید مذهبی و معنوی پایبند باشید، به یکی از با افتخارترین روش‌های رسیدن به آرامش خاطر رسیده ‌اید، آنگاه می‌ توانید بگویید، الا بذکر الله تطمئن القلوب .. اگر از خدا دور افتاده‌اید، اکنون زمان آشتی است. داشتن یک تکیه‌ گاه معنوی در حد تعادل موجب آرامش می ‌شود.

 

20- احساسات و مشکلات خود را به دیگران بگویید و آرامش بیشتری احساس کنید.

 

21- یکی از مهمترین مهارت‌ها در آرام بودن، فکر نکردن به مسائل کوچک است، دومین مهارت، کوچک شمردن تمام مسایل است.

 

22- شاد کردن دیگران، موجب آرامش می‌ شود. نمی ‌دانید چه لذتی دارد پول رستوران امشب را با توافق سایرین به یک کارتن خواب هدیه دهید. قدردانی کنید. دیگران را برای لطف کردن به خود تحت فشار قرار ندهید، لطف که وظیفه نیست!

 

23- اگر می‌ دانستید که : «سیگار کشیدن + ورزش نکردن = استرس ، اضطراب و حذف آرامش»، هرگز سیگار نمی‌ کشیدید و ورزش کردن را به تعویق نمی‌ انداختید.

 


» نظر

جملات زیبا

ذهن خود را به آلبوم خاطرات مرده تبدیل نکن همچون آیینه باش و لحظه لحظه زندگی کن آیینه هرگز عکسی را در خود نمی گذارد همواره خالی است عشق رایحه و روشنایی شناخت خویشتن و خود بودن است عشق لبریزی شور و مستی است...سهیم شدن خویشتن با دیگران است وقتی در میابی که از هستی جدا نیستی عشق تحقق میابد عشق رابطه نیست مرتبه ای از وجود است عشق به هیچ کس تکیه ندارد آدمی عاشق نمی شود بلکه عین عشق می شود البته وقتی عین عشق شد عاشق نیز هست عاشقی محصول عشق است نه منبع عشق اگر ندانی که کیستی عاشق نیز نخواهی بود اگر ندانی که کیستی عین ترس خواهی شد

 

 

سازنده ترین کلمه گذشت است...آن را تمرین کن. پرمعنی ترین کلمه ما است...آن رابه کار بر. عمیق ترین کلمه عشق است...به آن ارج بده. بی رحم ترین کلمه تنفر است...با آن بازی نکن. خودخواهانه ترین کلمه من است...از آن حذر کن. نا پایدار ترین کلمه خشم است... آن را فرو بر. بازدارنده ترین کلمه ترس است...باآن مقابله کن. با نشاط ترین کلمه کاراست...به آن بپرداز. پوچ ترین کلمه طمع است...آن را بکش. سازنده ترین کلمه صبر است... برای داشتنش دعا

 

 

 

 


» نظر

بخند تا بخندیم

سه ترم مشروط شده‌اید، بیمارید، اجاره‌ خانه‌تان عقب افتاده و یا همه اینها با هم و یا گرفتار هیچ‌کدام از اینها نیستید اما خنده به لبتان نمی‌آید و نمی‌توانید بخندید و شاد باشید. چرا؟ شاید فکر می‌کنید چون ذاتا آدم شادی نیستید و از اول با ابروهای گره خورده به دنیا آمدید. اما نه کاملا در اشتباه هستید شما می‌توانید از اعضای ثابت یک باشگاه خنده باشید؛ باشگاه خنده‌ای که خودتان اختراع کرده‌اید و یا باشگاه‌های خنده‌ای که واقعا وجود دارد...

شوخ‌طبع هستید یا نه؟ وقتی کسی جوک تعریف می‌کند از خنده ریسه می‌روید و یا دیدن یک فیلم کمدی شما را سر شوق می‌آورد. راستش را بخواهید هر کسی قلقی خاص خودش را برای خندیدن دارد. اول باید قلق خودتان را پیدا کنید. شرکت در سمینارهای خنده، مطالعه کتاب‌های خودآموز و شوخ‌طبعی، گوش دادن به CDها و نوارهای شادی‌بخش و تمرین خندیدن، همه و همه راه‌های شادتر زیستن هستند. خندیدن خیلی آسان است، دشواری کار دل کندن از غم و غصه و عادت به ناراحتی است. دو نوع خنده وجود دارد؛ یکی خنده‌هایی است که از روی شوخ‌طبعی است که لازم است برای این نوع خنده‌ها، مهارت‌های ویژه ذهنی و ارتباطی را بیاموزید و بتوانید از آنها استفاده کنید و دیگری خنده درونی است که ماهیت‌های عاطفی و بی‌آلایش دارد. این خنده است که شما باید احساس آن را در هر جا هستید در دلتان تقویت کنید. خوب اگر می‌خواهید استادان این نوع خنده را بشناسید، کافی است در اتاق کودکتان را بگشایید، کودکان اصولا شوخ‌طبعی را نمی‌شناسد ولی از ته‌دل‌شان قهقهه می‌زنند و رها می‌خندند. در مهمانی‌ها، کم نیستند افرادی که نقل مجلس می‌شوند و آن‌قدر می‌گویند و می‌خندند که ناخودآگاه دیگران را به خنده و شادی وا می‌دارند. این افراد مهارت‌های شوخ‌طبعی را به صورت ذاتی می‌دانند و یا آنها را در خود تقویت کرده و با این روش خنده را در صبح مسری می‌کنند. این دقیقا همان کاری است که در کلاس‌ها و سمینارهای خنده رخ می‌دهد.

بگذارید فکر کنند دیوانه‌اید

این‌بار امتحانش کنید. وقتی حسابی از دست یک ترافیک که میلی‌متر میلی‌متر در آن پیش می‌روید و اعصابتان به هم ریخته است، به جای کشیدن سگرمه‌هایتان درهم، آیینه وسط اتومبیل را به سمت خودتان بچرخانید و در آن به خودتان لبخند بزنید و قیافه بشاش خودتان را تماشا کنید، احساس بهتری خواهید داشت؛ این‌طور نیست؟ حتی ادای خندیدن را درآوردن، بالا و پایین پریدن می‌تواند دل شما را شاد کند. جلوی آیینه بروید. برای خودتان شکلک دربیاورید و زبان درازی کنید خیالتان راحت آسمان به زمین نمی‌آید فقط ناگهان استرس شغلی‌تان را برای لحظاتی از یاد می‌برید. کافی است برای یک لحظه هم که شده تصور اینکه دیگران درباره شما چه فکر می‌کنند را کنار بگذارید و به خودتان، فقط به خود خودتان فکر کنید. برای شاد بودن نیاز به بهانه‌های آن‌چنانی است. شما برای خندیدن می‌توانید با کاغذهای خیالتان، بهانه بسازید و بخندید. شاد بودن یک هنر آموختنی است و برای شاد زندگی کردن باید شادی را تمرین کنید. محققان می‌گویند مغز انسان فرق میان خنده‌های واقعی و تصنعی را درک نمی‌کند بنابراین خنده‌های مصنوعی و ادای شادی را درآوردن می‌توانند اثراتی‌ مانند خنده‌های واقعی داشته باشند.

نسخه خنده درمانی

نسخه ما، بازی کردن با کودکان اطراف‌تان است. کودکان برای خندیدن بهانه نمی‌خواهند و تمام رفتارها‌یشان شادی‌برانگیز است. با کودک خردسال‌تان «قایم‌موشک» بازی کنید. «گرگم به هوا» و «تاب‌بازی» هم را امتحان کنید. با صدای بلند بخندید. خسیس بازی هم در نیاورید. این انرژی مثبت است که شما به رایگان در فضای اطراف پراکنده می‌کنید پس آن را از دیگران دریغ نکنید اراده کنید. 5 دقیقه نرمش شاد و ریتمیک هم پیشنهادهای دیگر ما برای انسان شاد بودن است. وقتی به یکی از اهداف کوچک‌تان در زندگی در زمینه شاد بودن رسیدید به خودتان جایزه بدهید. مثلا به یک مغازه عروسک‌فروشی بروید و مضحک‌ترین و مسخره‌ترین عروسک را از میان عروسک‌ها جدا کنید. آن را بالای تختخوابتان آویزان کنید که هر صبح که چشم باز می‌کنید و قیافه خنده‌دار او را می‌بینید با لبخند روزتان را آغاز کنید.

رازهایی که آدم‌های شاد می‌دانند

می‌گویند افراد شاد، شاد زاده نمی‌شوند بلکه از خود انسان‌های شادی می‌سازند. بیکر نویسنده کتاب «آنچه که آدم‌های شاد می‌دانند» در بخشی از کتاب خود می‌نویسد:‌ «افراد شاد در مجموع و روی هم رفته، بسیار انعطاف‌پذیر هستند.» یکی از رازهایی که آدم‌های شاد می‌دانند این است که شادی‌شان همیشگی نخواهد بود و به همین دلیل قدر لحظات شاد، موفقیت‌های کوچک و معجزات ارتباطی با دیگران را می‌دانند. اگر شما بتوانید خصوصیاتی مانند استقلال، شایستگی و لیاقت، ارتباط نزدیک با دیگران و عزت نفس بالا را در خودتان تقویت کنید می‌توانید در قلب‌تان احساس شادی کنید. بعضی‌ها فکر می‌کنند شادی خریدنی است و با خریدن دکوراسیون منزل جدید، اتومبیل جدید، لباس‌های متفاوت و حتی مسافرت‌های آنچنانی به دنبال شادی می‌گردند ولی اینها همه گذرا است. همه اینها فقط اندک زمانی برایتان تازگی دارند و به شما احساس دیگری می‌بخشند و ولی پس از مدتی جزئی از موقعیت موجود در زندگی شما می‌شوند و دیگر تاثیر چندانی برای شاد کردن قلب شما ندارند. راه حفظ شادی در زندگی، تغییر دادن شرایط ثابت زندگی نیست، بلکه تغییر دادن فعالیت‌هایی است که به آن مشغولید. یک دفترچه یادداشت بردارید و نعمت‌هایی را که خداوند در اختیارتان قرار داده در آن بشمارید. هدف‌های نو در زمینه مالی، شغلی، سلامتی، علمی و.... برای خودتان در نظر بگیرید و دلایل شاد بودن را در زندگی‌تان پیدا کنید


» نظر

6 باور نادرست درباره ازدواج

توجه به عوامل پیش‌بینی‌کننده آینده ازدواج بسیار عاقلانه است؛ عواملی از قبیل ارتباط خوب، مهارت‌های حل مشکل، تشابه‌ و همانندی ارزش‌ها و عقاید. جستجوی چنین ارتباطی و چنین همسری که این مهارت‌ها و قابلیت‌ها را داشته باشد عاقلانه است اما از آنجا که موفقیت در ازدواج را نمی‌توان تضمین کرد، برای کم کردن محدودیت این تفکر می‌توان این‌گونه اندیشید که هیچ راهی برای تضمین خوشبختی پیش از ازدواج میسر نیست اما باید سعی کافی را در این زمینه کرد و از باورهای غلط موجود در جامعه پرهیز نمود.این هفته نگاهی می‌اندازیم به 6 باور شایع اما نادرست درباره ازدواج ...

اشتباه اول: عشق کافی است

خیلی‌ها فکر می‌کنند عشق و دوست داشتن برای شروع یک زندگی کافی است. این یک فکر نادرست و یک باور غلط است. افراد فکر می‌کنند که مثلاً اگر تناسب فرهنگی یا خانوادگی نداریم اشکالی ندارد، ما خیلی همدیگر را دوست داریم و این برای اینکه خوشبخت شویم کافی است و بقیه مسایل هیچکدام مهم نیست. اینها حرف‌هایی است که ما در مشاوره ازدواج وقتی به طرفین می‌گوییم که شما به درد هم نمی‌خورید، می‌شنویم. باید بگویم تجربه ثابت کرده که عشق بستر کافی و توانمندی برای حل تمام مشکلات زندگی نیست. بسیاری از اوقات در یک ازدواج غلط اساسا عشق از بین می‌رود چون بسیار شکننده است و گاهی همین عشق در ازدواج غلط تبدیل به نفرت می‌شود و آدم‌هایی که زمانی عاشق هم بودند، حتی پس از جدایی نیز با شنیدن اسم هم ناراحت و منقلب می‌شوند.

اشتباه دوم: آنچه یافت می‌ نشود، آنم آرزوست

یکی دیگر از باورها این است که ما باید حتما یک آدم کامل را پیدا کنیم تا بتوانیم عاشق او شده و با او زندگی کنیم. در حالی که اصولا چنین چیزی وجود خارجی ندارد و ما یک آدم ناکامل را پیدا خواهیم کرد همانطور که خودمان آدم کاملی نیستم. اصولا انسان از ماهیت مادی برخوردار است و در طبیعت که ماهیت مادی دارد زندگی می‌کند و ماده اصولا نسبی است و نه مطلق، بنابراین یک موجود مادی و نسبی در یک ظرف مادی و نسبی مانند طبیعت هرگز نمی‌تواند کامل و مطلق باشد و این فکر صددرصد غلط است. افراد باید یک آدم به نسبت خوب که به آنها می‌خورد پیدا کنند و نه یک آدم کامل. همانطور که خودمان هم یک فرد به نسبت خوب هستیم و ضعف‌های خودمان را داریم. اما از آنجا که نکات خوب ما بیشتر است یک فرد به نسبت خوب می‌شویم.

اشتباه سوم: هنوز آمادگی‌اش را ندارم

باور غلط دیگر این است که من تا زمانی که خودم به عنوان یک همسر کامل نشده‌ام تمایلی به ازدواج ندارم. حتما یک بخشی از مهارت‌های همسر بودن مربوط به دوران کودکی ما می‌شود که ما والدین‌مان را به عنوان الگوی همسر بودن می‌بینیم و این نقش را از آنها یاد می‌گیریم و به تدریج وقتی بزرگتر شده وارد جامعه می‌شویم. این الگوها را در شکل‌های گوناگون می‌بینیم، درونی می‌کنیم و می‌آموزیم، تا زمانی که وقت ازدواج فرا می‌رسد. دقیقا یک بخش عمده از این نقش را زمانی یاد می‌گیریم که در جایگاه همسری قرار می‌گیریم. یعنی نمی‌شود پیش از اینکه در جایگاه نقشی قرار بگیریم بتوانیم به‌طور کامل آن نقش را ایفا کنیم. بنابراین چنین باوری صددرصد غلط است که پیش از ازدواج بتوان به عنوان یک همسر نقشی را یاد گرفت و بعد ازدواج کرد.

اشتباه چهارم: تا مهارت‌های ارتباطی‌ام کامل نشود ازدواج نمی‌کنم

باور غلط دیگر این است که افراد می‌گویند ما پیش از ازدواج‌مان باید ثابت کنیم که ارتباط کامل و موثری داریم و بعد ازدواج کنیم در حالی که قطعا چنین چیزی میسر نیست. ما می‌توانیم پیش از ازدواج، مقداری از مهارت‌های ارتباطی را یاد بگیریم و بعد در دوره آشنایی که داریم مقداری از این مهارت‌های ارتباطی را در عمل شناسایی کنیم و به کار ببندیم و موانع موجود در خودمان را برای اجرای این مهارت‌ها شناسایی و برطرف کنیم. اما حقیقت امر این است که باز ما چون هنوز در جایگاه همسری قرار نگرفته‌ایم، هنوز این مهارت‌ها به شکل کامل و دقیق نمی‌تواند از ما صادر شود مگر اینکه ما در جایگاه همسری قرار بگیریم و این مهارت‌ها را به تدریج یاد بگیریم و باز هر بار صحنه‌هایی وجود دارد که این مهارت‌ها را از ما می‌طلبد و هیچ وقت این ارتباط پیش از ازدواج آموخته نمی‌شود.

اشتباه پنجم: همسرم باید متفاوت باشد

باور غلط دیگری که در انتخاب همسر و دوست داشتن وجود دارد این است که من باید با کسی ازدواج کنم که خصوصیات شخصیت‌اش متضاد با من باشد. در واقع ما دو جور جاذبه داریم. یک جاذبه تشابهات که ما جذب آدم‌هایی می‌شویم که شبیه خودمان هستند و یک جاذبه تفاوت‌ها که ما جذب آدم‌هایی می‌شویم که با ما متفاوتند. اما باید بدانید که این تفاوت‌ها ابتدا به ساکن خیلی جذاب و جالب‌اند برای مثال همیشه این طوری است که یک آدم سرحال، معاشرتی و پرشروشور جذب آدمی آرام می‌شود و پیش خودش فکر می‌کند که چقدر این فرد آدم باشخصیتی است که می‌تواند هیجاناتش را کنترل کند برخلاف من که نمی‌توانم این کار را بکنم.

از طرف دیگر هم یک آدم آرام و درونگرایی که به راحتی نمی‌تواند ارتباط برقرار کند، جذب یک آدم پر شر و شور و معاشرتی می‌شود که به راحتی می‌تواند با دیگران ارتباط برقرار کند. اما افراد باید بدانند که این جاذبه تفاوت‌ها برای یک عمر زندگی نمی‌تواند جالب باشد. برای اینکه این دو نفر آنقدر با هم متفاوتند که وقتی کنار هم قرار می‌گیرند هر دو اذیت می‌شوند و هر دو احساس تنهایی می‌کنند.

اشتباه ششم: ازدواج آسان‌تر از این حرف‌هاست

باور غلط دیگر این است که افراد فکر می‌کنند انتخاب همسرکاری ندارد. ما یک شخص را خیلی اتفاقی می‌بینیم، خوش‌مان می‌آید و احساس علاقه می‌کنیم، پس می‌توانیم با او ازدواج کنیم.

قطعا این باور غلطی است. انتخاب همسر یک امر کاملا دقیق، منطقی و حساب شده است که حتما باید در محاسبات ما جا بگیرد و مورد قبول واقع شود. یعنی افراد باید با هم تناسب خانوادگی، فرهنگی، اعتقادی، اقتصادی، اجتماعی و ... داشته باشند تا بتوانند ازدواج کنند وگرنه خود دوست داشتن در یک ازدواج غلط آسیب می‌بیند و از بین می‌رود.


» نظر
<      1   2   3   4   5   >>   >