سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سریع پولدار شو!

سریع پولدار شو!

آن زن وقتی که در حال صحبت با دوستش بود با این جمله صحبت خود را تمام کرد. برای اینکه بتونیم به این عروسی بریم تنها را اینه که زود پولدار بشیم.

جانت در حال خواندن کتاب بود و روی زیر اندازی که با خود آورده بود در ساحل دریا نشسته بود و به صحبت های خانم هایی که در نزدیکی او نشسته بودند گوش می داد. دیگر چیزی به تاریک شدن هوا نمانده بود وقت آن رسیده بود که ساحل را ترک کنند و به خانه بروند ولی هوا خیلی گرم بود و کسی تمایل به ترک ساحل نداشت.

یکی از خانم ها دو بچه کوچک با خود همراه داشت یک دختر و یک پسر. حالا آنها آمده بودند و کنار سبد ساندویچ ها نشسته بودند و به حرف های خانم ها گوش می دادند مادر بچه ها گفت ما برای عروسی خواهرم دعوت شده ایم. اما خواهرم در کشور دیگری زندگی می کند و هزینه سفر به آنجا برای خانواده چهار نفره ما بسیار سنگین است.

جانت با عینک های دودی که به چشمان خود زده بود وانمود می کرد که کتاب می خواند اما مخفیانه تمام حواسش به این گروه کوچک بود.

مادر آهی کشید و با لبخندی به کودکانش نگاه کرد. به نظر می رسید آن دختر و پسر دو قلو باشند. آن بچه ها کوچک خیلی پر جنب و جوش بودند. جانت از ساعت ها نگاه کردن به بازی آن بچه ها در آب خسته شده بود.

مادر آن بچه ها برای اینکه مدتی آنها را متوقف کند آنها را با خوراکی و خواندن کتاب مشغول کرد. کتابی که می خواند یک کتاب بزرگ رنگی بود. داستان در یک جزیره استوایی اتفاق می افتد. داستان مرد جوانی بود که می خواست با دختر حاکم جزیره ازدواج کند. اما او بسیار فقیر بود و به چنین کسی دختر حاکم را نمی دادند. اما او ناامید نشد و تصمیم گرفت ثروت زیادی بدست آورد. هر روز کنار ساحل قدم می زد و بهترین صدف ها را جمع می کرد و با استفاده از آنها گردنبند های زیبایی می ساخت. آنگاه خانه به خانه می رفت تا این گردنبند ها را فقط برای چند سکه بفروشد. او اینکار را چند سال ادامه داد. دختر حاکم همه خواستگار های خود را رد می کرد.

داستان همانطور که انتظار می رفت پایان خوشی داشت. به تدریج مرد جوان تبدیل به فردی ثروتمند و تاجری توانمند شده بود او فروش آن گردنبندهای مروارید را به تجارتی بزرگ و پر سود تبدیل کرده بود. مرد جوان که اکنون بازرگانی قدرتمند بود به خواستگاری دختر زیبای حاکم رفت. و حاکم هم با ازدواج او با دخترش موافقت کرد. اما این داستان مرد جوانی که خیلی سریع ثروتمند شد نیست!

داستان آنجا تمام شد که داماد خوشبخت به عروس خود یک صدف بزرگ هدیه داد. وقتی که او صدف را گشود یک مروارید بزرگ و زیبا در آن بود آن مروارید آنقدر بزرگ بود که آنها می توانستند با آن یک جزیره برای خود بخرند و در آن زندگی کنند.

پسر بچه پرسید برای اینکه ما بتوانیم به عروسی خاله ان برویم چقدر باید پول داشته باشیم؟

مادرش پاسخ داد خوب فکر می کنم باید مروارید بزرگی داشته باشیم. اما فکرشو نکن احتیاج به نگرانی نیست خاله ان قول داده برای ماه عسل بیاد اینجا و ما به هر حال می بینیمش.

ساندویچ ها خورده شدند و بچه ها دوباره به سمت دریا رفتند و خانمها مشغول تماشای بچه ها شدند. جانت دوباره مشغول خواندن کتاب خود شد و تقریبا آنها را فراموش کرده بود. که ناگهان صدایی شنید.

مامان ببین ما چی برات آوردیم

جانت به آن سمت نگاه کرد. دوقلو ها پیش مادر خود آمدند در حالیکه یک پلاستیک پر از صدف داشتند.

مادر به بچه ها گفت برای من چیزی خریدین؟ برای من چیزی آوردین؟

بچه ها گفتند: شما می خواهید زود پولدار بشین. ما قشنگ ترین صدف ها را براتون آوردیم ما می تونیم گردنبند درست کنیم. حالا می تونی بری عروسی خاله ان.

آنها در حالیکه با سر و وضع گلی مقابل مادر خود ایستاده بودند تعداد زیادی صدف با خود داشتند. و به خود برای اینهمه کاری که کرده بودند افتخار می کردند.

مادر بدون توجه به اینکه لباسهایش کثیف می شود دو کودک خود را در آغوش گرفت و بدون توجه به اینکه همه آن صدف ها بی ارزش بودند گفت: من چقدر خوش شانسم که دو تا بچه مثل شما دارم. شما دو تا منو خیلی زود ثروتمند کردین! خیلی سریعتر از هر کسی که بشه تصور کرد!

و در آن لجظه او کاملا مطمئن بود که درباره پول حرف نمی زند.

ترجمه: علی یزدی مقدم

http://www.yadbegir.com


» نظر

هفت مرحله برای همیشه متوسط بودن

هفت مرحله برای همیشه متوسط بودن

 

چه کسی می خواهد فردی موفق، معتبر، برجسته یا مترقی باشد در حالیکه فردی متوسط بودن به مراتب ساده تر و راحت تر است!

خوب اگر شما هم ترجیح می دهید انسان متوسطی باشید و با کمترین ها بسازید می توانید این هفت روش را بخوانید و از آن پیروی کنید!

 

1-نگران حرف مردم باشید.

برای تایید و تصدیق دیگران زندگی کنید. آنچه را که فکر می کنید دیگران می خواهند انجام دهید یا آنچه را که نمی خواهند انجام ندهید. معیار ارزیابی شما برای تصمیم گیری تایید عمومی باشد.

 

2- به محصول نهایی بنگرید.

فکر خود را فقط با موفقیت مشغول کنید. فقط در رویا ها و ایده آل ها زندگی کنید به جای آنکه هدف بزرگ خود را به اهداف کوچکتر قابل انجام تقسیم کنید و مرحله به مرحله پیش بروید.

 

3- با امنیت بالا عمل کنید.

هیچگاه به خطر فکر نکنید. ریسک کوچک، بزرگ یا متوسط نه به هیچ وجه. در عوض خود را در پیله ای امن محبوس کنید. اگر قبلاً هم به این روش عمل می کردید اکنون هم ادامه دهید و روی خط امن حرکت کنید.

 

4- برای همیشه فکر کنید.

به هر فرصت زندگی به چشم مادام العمر و ماندگار نگاه کنید. امروز لازم نیست کاری بکنید چون همیشه فردایی برای انجام کار وجود دارد سعی نکنید خیلی کار کنید. هیچ عجله ای نیست. منتظر باشید چون تنبلی احساس خوبی دارد. و همینطور منتظر فرصت های بعدی باشید.

 

5- خود را با افراد پایین تر مقایسه کنید.

خود را با مردمی که از شما ضعیف تر، فقیر تر و تنبل تر هستند مقایسه کنید. این کار بلافاصله به شما احساس خوبی می دهد و همه مشکلات فکری شما بلافاصله محو می شود. تا وقتی که غرق نشده اید نیازی نیست دست و پا بزنید و تلاش کنید.

 

6- بگذارید در ابهام بماند.

با ترس خود روبرو نشوید. آنها را همانگونه که هستند یعنی مبهم و سخت به حال خود رها کنید. بگذارید این ابهام شما را عقب نگه دارد و همیشه از آن بترسید. بگذارید این شک و تردید ها باعث لرزیدن و دلشوره شود. ترس خود را با کشف حقیقت و رفع ابهام کم نکنید.

 

7- شکست را سرنوشت خود بدانید.

همیشه و همیشه آخر کار را شکست و ناکامی ببینید. باور داشته باشید که با هر ضربه ای بازی را باخته اید. شما نمی توانید بعد از شکست بلند شوید و کمر راست کنید. کار شما ساخته است و لازم نیست مانند احمق ها بیهوده تلاش کنید.

 

این مراحل ساده را بکار ببندید تا در بهترین حالت فرد متوسطی باشید!

یا بر خلاف آنها عمل کنید و زندگی بهتری را شروع کنید یک زندگی هیجان انگیز!

 

وقت برگشتن است

اگر اکنون آماده دگرگون ساختن زندگی خود هستید. من خبری شگفت انگیز برای شما دارم. رازی وجود دارد که به کمک آن می توانید قدرت و موفقیت را لمس کنید:

« تعادل را به هم بزنید »

این همان کاری است که شما را به سمت موفقیت می کشاند این موفق ترین برنامه ای است که که تا کنون ساخته ام و به این ترتیب می آموزید چگونه آنچه را می خواهید بدست آورید. هر چیزی.

هدف این کار ایجاد یک اراده فولادین نیست بلکه هدف آن بدست آوردن یک مهارت است مهارتی که به شما دگرگونی و متفاوت بودن را می آموزد.

نوشته: جیسون گارسیا

ترجمه: علی یزدی مقدم

 

http://www.yadbegir.com 


» نظر

چگونه با انگیزه باشیم و بمانیم.

 

چگونه با انگیزه باشیم و بمانیم.

بنده تا کنون ایمیل های زیادی دریافت کرده ام که در آنها پرسیده شده بود چگونه می توانیم انگیزه خود را برای مدت طولانی تری زنده نگه داریم؟ باید بگویم این مشکل همه افراد است. چون سخت تر از ایجاد انگیزه حفظ شور شوق تا رسیدن به هدف است. برای این منظور راهکار هایی وجود دارد که سعی می کنیم در این مقاله به برخی از آنها اشاره کنیم.

هر روز برای خود انگیزه ایجاد کنید.

اگر به گذشته نگاه کنید متوجه خواهید شد که بسیار پیش آمده برای انجام کاری بی نهایت هیجان زده بوده اید و پس از گذشت زمان کم کم از شدت شور و هیجان شما کاسته شده است. خوب این طبیعی است. ایجاد انگیزه مانند دوش گرفتن است شما برای نظافت بدن خود باید هر روز یا یک روز در میان حمام کنید. و اگر این کار را نکنید دیگر تمیز و شاداب نیستید. انگیزه هم مانند پاکیزگی ماندگار نیست. بنابراین باید هر روز و هر لحظه آن را تازه کنید. حال می دانیم که باید انگیزه و شور شوق خود را مرتباً تمدید کنیم. اما چگونه؟

برای زندگی خود چشم انداز تعریف کنید.

انگیزه یعنی داشتن دلیل برای انجام کار. خوب همه می دانیم برای انجام هر کاری به یک دلیل نیاز دارید. و دلیلی که شما دارید از نگرش شما به زندگی ناشی می شود. بنابراین چشم انداز شما باید به اندازه کافی بزرگ باشد. تا برای شما ایجاد انگیزه و شور شوق نماید. بگذارید برای شما یک مثال بیاورم: فرض کنید در آمد شما 500 هزار تومان در ماه باشد. حال اگر با این دید کار کنید که در آمد خود را به 600 هزار تومان در ماه برسانید انگیزه شما خیلی قوی نخواهد بود چون هدف کوچکی انتخاب کرده اید. حال اگر برای خود چشم اندازی تعریف کنید که برای خود یک کار کاسبی پر رونق مستقل با 5 میلیون تومان درآمد ماهیانه در نظر بگیرید. انگیزه شما برای کار و تلاش بسیار بیشتر خواهد بود. البته برای رسیدن به هدف بزرگتر باید برنامه و استراتژی مشخص داشته باشید و روی آن کار کنید. آن را به اهداف کوچکتر تقسیم کنید ولی هدف اصلی خود را در خاط داشته باشید. در این شرایط با پشتکار بیشتر برنامه خود را اجرا خواهید کرد. پس فراموش نکنید که در انتخاب هدف دست و دلباز باشید و هدف بزرگی برای خود انتخاب کنید.

ابتدای جاده

حال که شما یک هدف مهم قابل دفاع و با ارزش برای جنگیدن دارید. وقت آن رسیده که تلاش و کوشش خود را شروع کنید. توصیه من به شما این است که در ابتدای راه تلاش و کوشش خود را مضاعف کنید. فرض کنید برای کاهش وزن و تناسب اندام تلاش می کنید. حال اگر چند کیلوی اول را با تلاش بیشتری وزن کم کنید از کار خود رضایت بیشتری خواهید داشت و با اعتماد به نفس بیشتر به تلاش خود ادامه می دهید. بنابراین تلاش و کوشش شما در ابتدای راه بسیار مهم است تا با امید بیشتر به سمت هدف حرکت کنید.

به خود جایزه بدهید


همانطور که قبلاً گفته شد بهتر است هدف اصلی خود را به اهداف کوچکتر تقسیم نمایید. با این کار هر بار که یک پله را گذراندید امید شما برای رسیدن به مرحله بعد بیشتر می شود. در عین حال می توانید برای خود یک جایزه قرار دهید. مثلاً بعد از سه هفته کار سخت و گذشتن از یک مرحله به عنوان جایزه آخر هفته را می توانید با دوستان به گردش بروید.

یاد آوری شیرینی هدف نهایی

برای رسیدن به اهداف بزرگ همیشه موانع و مشکلات سر راه شما سبز می شوند. و گاه این موانع غیر قابل عبور به نظر می رسند. در این هنگام یاد آوری هدف بزرگ و زیبای شماست که می تواند به شما در گذشتن از مشکلات کمک کند. برای این کار راه های مختلف وجود دارد. مثلاً می توانید از اهداف خود را به صورت جملات زیبایی با خط خوش در محل کار و در مقابل دیدگان خود  قرار دهید. یا حتی می توانید در صورت امکان از آنها پوستر تهیه کنید.

مشاهده توانایی ها

وقتی که قدم در راهی می نهید با تجارب مختلفی مواجه می شوید. که به توانایی ها و مهارت های شما می افزاید. حال اگر به گذشته برگردید و توانایی های کنونی خود را با آن زمان مقایسه کنید، متوجه این تغییرات در خود می شوید. می توانید نمونه کار های قدیمی خود را مرور کنید. آنوقت است که متوجه مشکلات قدیمی (ناشی از بی تجربگی) می شوید که اکنون آن مشکلات را ندارید ندارید و اعتماد به نفس شما افزایش می یابد.

مطالعه زندگی افراد موفق

خواندن زندگینامه های افراد موفق چون ابو علی سینا، ابو ریحان بیرونی، بیل گیتس، فردیناند پورشه و... که بدون امکانات خاصی توانسته اند به موفقیت های بزرگی دست پیدا کنند. همانند روشن کردن موتور تولید انگیزه در شماست. لذا خواندن این گون کتابها و داستانها را آنهم به طور مرتب به شما توصیه می کنم. چون فوق العاده موثر است.

http://www.yadbegir.com/


» نظر

یک سال در برابر ده سال

یک سال در برابر ده سال

ما معمولاً در تخمین زمان عملی کردن افکار خود دچار اشتباه می شویم. مثلاً برای رسیدن به هدفی که چندین سال زمان نیاز دارد، تاخمین چند ماهه می زنیم. و نتیجه آن می شود که خیلی زود از کار خود نا امید و در نهایت پشیمان می شویم. و همه آن تلاش ها و رویا ها را بیهوده فرض می کنیم. غافل از اینکه در محاسبات خود کمی اشتباه کرده ایم.حقیقت این است که برای رسیدن به بسیاری از اهداف بزرگ باید بیش از یک سال سعی و تلاش کرد. هیچ دلیلی وجود ندارد که زمان رسیدن به هدف را طولانی تر در نظر نگیریم. تصور کنید اگر 10 سال گذشته را بر روی یک هدف خاص کار کرده بودید اکنون در چه موقعیتی بودید. در این صورت نحوه زندگی، تلاش، آموختن و... شما چه تفاوتی با اکنون داشت.

شاید شما این گونه عمل کرده اید و اکنون با غرور به آینده نگاه می کنید. و شاید در تخمین خود دچار اشتباه شده اید و در 10 سال گذشته بیش از 5 هدف را دنبال کرده اید ولی به هیچ کدام دست نیافته اید. خوب اگر اینگونه است اکنون نوبت شماست احتمالاً رویا های بسیاری برای خود در نظر گرفته اید آیا زمان رسیدن به آنها را هم تعیین کرده اید؟ این زمان چقدر است؟ 3 ماه، 6 ماه، یک سال؟ چطور است این زمان را 5 یا حتی 10 برابر کنیم؟  زمان مورد نیاز را بدون استرس و نگرانی تعیین کنید. توجه داشته باشید که همیشه مشکلات پیش بینی نشده وجود دارند که بوسیله شما باید از سر راه برداشته شوند. ولی مشکلی نیست چون شما برای همه آنها زمان لازم را در نظر گرفته اید. و وقت کافی دارید و فقط باید عمل کنید. و میزان تلاش شماست که سرعت رسیدن به هدف را افزایش می دهد. خوب شما در برنامه ریزی به خود وقت بیشتری داده اید و در عین حال در هنگام عمل تلاش زیادی کرده اید. بنابراین نه آن استرس قبلی را دارید و نه در صورت نرسیدن به هدف در کوتاه مدت نا امید می شوید.

خوب اکنون زمان حرکت است. راه طولانی است، اما شما قدرتمندید چون به این راحتی ها دلسرد نمی شوید.

http://www.yadbegir.com


» نظر

از عادتهای خود به عنوان محرک استفاده کنیم

مغز ما عادتها را دوست دارد. هر گاه ذهن شما به کاری عادت کرد چه خوب چه بد نمی خواهد آن را ترک کند و دوست دارد به انجام آن ادامه دهد. و این موقعیت خوبی برای شماست تا از آن برای جلو بردن اهداف خود استفاده کنید.

« به خاطر دارم که در زمان کودکی پدرم ما را مجبور می کرد تا ظرفهای مسی را تمیز و براق کنیم آن روزها من و خواهر و برادر هایم هر کاری می کردیم تا از زیر کار شانه خالی کنیم ولی پیروز میدان همیشه پدرم بود.

چند سال بعد در دانشگاه، من و هم اتاقی هایم هر کدام صاحب یکی از همان ظرف های مسی شدیم. در آن زمان تمیز ترین ظرف مال من بود و همیشه بهترین راه تمیز کردن را به دیگران می گفتم. چون عادت داشتم ظرف های مسی را تمیز و براق ببینم.

در حقیقت من از تمیز کردن آنها به این روش لذت می بردم. بخاطر می آورم چگونه برای انجام این کار در برابر پدرم مقاومت می کردم. اما اکنون این تبدیل به یک عادت شده بود. و من به هیچ روش دیگری نمی خواستم آن را انجام دهم. علاقه من با ایجاد عادت تغییر کرده بود.»

این داستان که از دوستی نقل شده است، طبیعت ذهن را نشان می دهد. یعنی مغز ما به کارهای روزمره که بر اساس یک روال خاص انجام می شود علاقه مند است. اگر شما عادات مثبت در خود ایجاد کنید. در آینده نخواهید خواست آنها را عوض کنید. عادات مثبت که منجر به موفقیت می شوند به همان سادگی عادات بد بوجود می آیند.

اینها کارهایی است که من در مدرسه از آنها متنفر بودم ولی اکنون عاشق آنها هستم.

  • خواندن
  • نوشتن
  • آموختن
  • کار با کامپیوتر
  • سخت کار کردن
  • خوردن غذاهای خام و سبزیجات
  • سخنرانی

اکنون من از سخت کار کردن لذت می برم. قبلاً در حدود 9 سال پیش از کار زیاد متنفر بودم ولی این عادت را همان زمان در خود ایجاد کردم و اکنون منفعتهای بسیاری از آن حاصل شده است.  که حاضر به ترک این  عادت نیستم. اگر شما یک کار خوب را حداقل برای یک هفته مرتب انجام دهید، یک شانس بزرگ دارید. تا آنرا تبدیل به یک عادت برای کل عمر خود بکنید. اگر این کار را برای یک ماه یا بیشتر انجام دهید. آنگاه می توانیدآن عادت را برای همیشه نگه دارید. بدون اینکه کوشش زیادی کرده باشید.

شگرد نشستن روی صندلی

این شگرد ساده به شمات کمک می کند. زمانیکه حوصله کار کردن ندارید، با قدرت بیشتر به کار خود ادامه دهید. تصمیم بگیرید هیچ کاری نکنید و به مدت نیم ساعت روی یک صندلی پشت میز کار خود بنشینید. به خود اجازه انتخاب بدهید. اکنون دو انتخاب دارید. اول هیچ کاری نکنید انتخاب دوم انجام کار است ولی به یاد ادشته باشید حق انتخاب با شماست.

چند شب پیش من از این شگرد برای نوشتن این مقاله بجای تماشای تلوزیون استفاده کردم. نوشتن مقاله برای یاد بگیر دات کام بعد از 2 ساعت تمام شد. شب بعد از همین روش برای برای ویرایش آن استفاده کردم. اما قبل از شروع به کار اصلاً تمایلی به انجام آن نداشتم.

به خاطر داشته باشید مغز شما کارهای روتین را که تبدیل به عادت شده است دوست دارد. شما می توانید از این قابلیت بهترین استفاده ها را برای رسیدن به موفقیت بکنید. پس شروع کنید همه آن کارهایی را که برای موفقیت لازم است و شما به انجام آن تمایلی ندارید انجام دهید تا تبدیل به یک عادت شود. همچنین می توانید از شگرد ساده نشستن بر روی صندلی استفاده کنید.

http://www.yadbegir.com


» نظر
   1   2      >