سفارش تبلیغ
صبا ویژن

40 کار مفید که در کمتر از ?? دقیقه می‌توانید انجام دهید

?- مسواک بزنید.

?- ?? تا بشین پاشو بروید.

?- صاف بنشینید.

?- یک سیب بخورید.

?- سرخط های مربوط به سلامتی روزنامه ها را بخوانید.

?- بایستید و کمی به بدنتان کش و قوس بدهید.

?- ?? بار وزن را از طرفین روی یکی از پاهایتان بیاندازید.

?- یک لیوان آب بنوشید.

?- لبخند بزنید

??- یک نقل قول خوب و روحیه بخش برای دوستانتان ارسال کنید.

??- یک نفس عمیق بکشید.

??- ده دقیقه زودتر از خواب بیدار شوید.

??- کمربندتان را ببندید.

??- دست هایتان را بشویید.

??- به مادرتان تلفن کنید.

??- یک دستور غذای خوب و سالم را به دوستانتان بدهید.

??- خودکاری که نمی‌نویسد را دور بیاندازید.

??- هنگام آگهی های بازرگانی تلویزیون ?? تا شنا بروید.

??- کمی فلفل به سالادتان اضافه کنید.

??- کنترل تلویزیون را کمی دور بگذارید تا برای عوض کردن کانال بلند شوید

??- پنجره‌ای را باز کنید

??- نظری در یک وبلاگ بنویسید.

??- فرزندانتان را بغل کنید.

??- کمی کرم مرطوب کننده و ویتامینه به دستانتان بزنید.

??- از کسی که لیاقتش را دارد تشکر کنید.

??- لباس هایتان را برای فردا آماده کنید.

??- یک بار به جای چای قهوه بنوشید.

??- کلید هایتان را یک جای مشخص قرار دهید.

??- نامه یا ایمیلی دوستانه برای یکی از دوستانتان بفرستید.

??- به یک موسیقی آرامش بخش گوش دهید و ذهنتان را آزاد کنید.

??- ?? دقیقه استراحت کنید.

??- میز کار و صفحه‌ی نمایشگرتان را تمیز کنید

?- پنج دقیقه Free Rice بازی کنید

??- یکی از دوستان خوبتان را برای یک شام سالم دعوت کنید.

??- یک خوردنی برای فقیری تهیه کنید و به او بدهید.

??- چشمانتان را ببندید و فکر کنید چه چیزهای خوبی در زندگی دارید.

??- این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید.

??- دست و صورتتان را بشویید و ? دقیقه از پنجره به دوردست نگاه کنید. (برای چشم مفید است.)

??- برای پرنده ها دانه بریزید.

??- یکی از کار های بالا را همین حالا انجام دهید!


» نظر

عجیب ترین کفشهای دنیا!

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


» نظر

تایتانیک

چندی پیش یکی از دوستان آمریکایی من ازم پرسید: چرا شما ایرانیها مثل ما آمریکاییها، قهرمان افسانه ای معاصر، مثل «سوپرمن» ،«اسپایدرمن» و یا«بت من» ندارید؟ وچطوره که درعصر حاضر، در مملکت شما هیچ داستان عشقی یا دراماتیکی  مثلا مانند « تایتانیک» اتفاق نیفتاده ؟ و اصولا چرا تمامی افسانه ها و داستانهای عشقی شما مربوط به قرنهای پیش و سالهای بسیاردور می باشد؟
راستش وقتی فکر کردم دیدم راست میگه ، چون ما صدها ساله که دلمون رو به شنیدن داستانها و حکایات همین چند نفر قهرمان ملی مثل رستم دستان و آرش کمانگیر وعشاق قدیمی مثل لیلی و مجنون و خسرو و شیرین و بقیه بروبچه های قدیمی و سنّتی خوش کرده ایم و از همان ششصد ؛هفتصد سال پیش تاکنون هیچ چیز جدیدی نداشتیم، بجز قهرمانان کاباره ای و کلاه مخملی ،مثل «داش آکل» و «قیصر» و «رضا موتوری» که هنر این برو بچه های لوطی هم چیزی نبود جز چاقوکشی و عرق خوری وعربده کشی، آنهم فقط  برای بدست آوردن دل رقاصه محل و یا  بیوه زنهای جوان و تپل مپل !!! در صورتیکه در همین آمریکا، سالی هفت،هشت نفر به قهرمانان واقعی وافسانه ای اضافه می شود و خواهد شد.
خلاصه به هرکلکی بود ،با چندتا مثال و دلیل الکی جواب دوست آمریکایی ام را دادم و سروته قضیه رو بصورت آبرومندانه به هم آوردم. اما این فکر همچنان در مغزمن باقی ماند که چرا ما ازاین مدل داستانها و قهرمانها درقرون اخیر  نداریم ؟ آیا شما می دانید؟

•••

داستان غم انگیز برخورد کشتی تفریحی «تایتانیک» با کوه یخ و غرق شدن صدها مسافر آن  و عشق سوزان و نافرجام «جک» و «رُز» را کمترکسی است که نشنیده ویا فیلم آن را ندیده باشد. (البته لازم به ذکراست که با وجود اینکه این فیلم درآمریکا تهیه و تولید شده است، امّا درست همزمان با اولین اکران آن وحتی قبل ازاینکه خود آمریکاییها آن را درست و حسابی ببینند، «سی دی» های آن با زیرنویس فارسی به همراه پوستر وانواع کیف وکفش و «تی شرت» و «شورت» و  با عکسهای «لئوناردو دی کاپریو» در کنار خیابانهای تهران به قیمت یکی دو دلار به فروش می رسید و هنگامی که فیلم به اروپا رسید، درایران یکجورایی قدیمی شده بود.)
حالا شما فرض کنید این کشتی و مسافران آن ایرانی بودند، و مثلاقرار بود سفرخود را از بندرعباس آغازکند.   
 آیا فکر می کنید بازهم داستان به همان رمانتیکی شروع وبه همان سوزناکی به پایان می رسید؟
مسلما نه ! چون اولا اون عشق رمانتیکی که بین آن دخترک پولدار و پسرک فقیر درکشتی «تایتانیک» اتفاق افتاد ،هیچوقت دربین یک دختروپسرایرانی اتفاق نمی افتد.چرا که دخترهای ایرانی (چه پولدار وچه فقیر) اصولا بدنبال پسرپولدار می گردند، بنابراین درهمین جا قسمت عشقی داستان منتفی میشد و در حد یک «متلک گفتن» و نهایتا یک «شماره تلفن دادن» به پایان می رسید.   
دوما اگرهم استثناعاً واشتباهاً چشمکی ویا عشوه ای بین آن دو رد و بدل میشد، قبل از رسیدن به تنگه هرمز،همه کشتی خبردار میشدند (چون فضولی وغیبت در خون ماست.) و خلاصه که پسرک بیچاره توسط پدر یا برادر دختره (قبل از غرق شدن کشتی) به دریا انداخته میشد.تازه اگرهم دختره، برادر یا پدر نداشت،توسط برادران کمیته یا بسیج مستقر در کشتی، دستگیر وتا پایان سفر در انبار کشتی ،به جرم «مزاحمت برای نوامیس مردم» زندانی میشد که در صورت غرق شدن کشتی ،اولین نفری که غرق میشد خود پسرک بیچاره بود. بنابراین قضیه جانفشانی و فداکاری نیز در «تایتانیک ایرانی» منتفی میشد.
سوماً علت غرق شدن کشتی نیز برخورد با کوه یخی نبود،چراکه ایرانیها برای تفریح وسرگرمی، بیشتر به دوبی و قبرس می روند تا آمریکا و اروپا، وهمانطور که می دانید در مسیر بندرعباس- دوبی ، کوه یخ وجود ندارد! اما به جای آن، احتمال غرق شدن کشتی، براثر برخورد با«مین دریایی» ویا شلیک اشتباهی ناوگان امریکایی در خلیج فارس، دور از ذهن نیست و امکان پذیر می باشد!!!
اما به احتمال زیاد،غرق شدن «تایتانیک ایرانی»، در مسیر برگشت، و علت آن هم اضافه بار می بود.چرا که ما ایرانیها عادت داریم که با یک ساک دستی کوچولو به مسافرت برویم و با دوازده تا چمدان درحال انفجار به وطن بازگردیم!!!
ضمناً  اگربه هرعلتی هم کشتی غرق میشد، مثل «تا یتانیک» این همه کشته نمی داد،چون با وجود اینهمه ناو هواپیمابر آمریکایی وقایقهای گشتی انگلیسی وهلی کوپتر وهواپیماها و ماهواره های جاسوسی  که از صبح تا شب بر روی خلیج فارس می چرخند، بالاخره یکی آنها را می دید و نجاتشون می داد.
اگر هم هیچکس متوجه آنان نمیشد، برادران نیروی دریایی سپاه پاسداران حتما آنان را می دیدند و به خشکی می رسانند. چون آنها اصولا هرکس را که به هر علتی از«خلیج همیشه  فارس» عبورکند از آب می گیرند وبه خشکی می رسانند.(چه در حال غرق شدن باشه و چه نباشه!!!).
پس همانطور که دیدید فیلم یا داستانی مشابه «تایتانیک» ، هیچوقت درایران زمین اتفاق نیفتاده و نحواهد افتاد.
حال می دانید چرا ما«سوپرمن» ایرانی نداریم؟!
چون اولا با این هوای آلوده ای که تهران را احاطه کرده، سوپرمن وطنی،بعد از دوسه ماه فعالیت در آسمان تهران ،از بیماری آسم ویا سرطان ریه عمرش رو به من وشما خواهد داد، ضمنا با توجه به حجم زیاد اتفاقاتی که در طول روز در تهران می افتد،جناب«سوپرمن» برای رسیدگی به اموراتش، باید چند تا دستیار وکارمند و موتور سوار هم برای خودش استخدام کنه ،که آن هم با توجه به گرانی روز افزون و درآمدهای پایین مردم برای او عملی نیست.
«اسپایدرمن»هم که در هفته اول فعالیتش توسط کلانتری تهران، به جرم«بالا رفتن از دیوار مردم» و«تجاوز به حریم خصوصی افراد»، دستگیر وروانه زندان خواهد شد .تازه اگر در بین فعالیتهایش، به خانم یا دختری کمک کرده باشد و مثلا دست او را گرفته ویا خدای نکرده او را بغل کرده باشد که با مجازات بیشتری هم روبرو خواهد شد وچه بسا که در وسط میدان توپخانه به «تحمل صد ضربه شلاق» محکوم گردد.  
«بت من»بیچاره هم که هرروز با ماشینش  باید ساعتها در ترافیک تهران گیرکنه و حرص بخوره، تا بالاخره بتونه از این طرف شهر،بره اون طرف شهر وتازه با این وضعیت چاله چوله های تهران، بعد از دو سه ماه ،باید شاهد حضور «بت من» و«رابین» در تعمیرگاهها و جلوبندی سازیهای پایتخت باشیم. و به احتمال زیاد به یک سال نمی رسه که خودش را در تیمارستان و ماشینش را در اوراقی های میدان شوش خواهیم دید.
پس به همین علت است که همه داستانها و افسانه های ایرانی مربوط به قرنهای گذشته می باشد، چون درآن زمان نه ترافیک بود و نه آلودگی هوا، نه گرانی بود و نه چشم و همچشمی. بنابراین، هم رستم داشتیم و هم اسفندیار، هم مجنون داشتیم وهم لیلی.
البته ناگفته نماند که درحال حاضر ،همین زندگی کردن معمولی درتهران و سرکار رفتن و برگشتن وپول درآوردن، از کل کارهای «سوپرمن» و «بت من» و «اسپایدرمن» سخت تره. اگرهم نتونی پول دربیاری ،که زندگی ات از غرق شدن کشتی «تایتانیک» غمناکتره.بنابراین هرکدوم ازما ایرانیهایی که تا به حال سرپا هستیم وبقول معروف یک لقمه نون وماست سر سفره مون پیدا میشه، یه پا «تارزان»و «کینگ کونگ»هستیم ، اما خودمون خبرنداریم

» نظر

جملات مثبت

شاد باشید - موفق باشید - دلتان دریایی - لبتان خندان- سبز باشید - شاداب باشید و...........

نگوییم............................ بگوییم

من با شما مخالفم........................ با احترام به نظر شما و درک ایده تان، ولی به من حق بدین که با شما موافق نباشم!
بشین............................................ بفرمایید!


حالتو ندارم..................................... میشه یه وقت دیگه باهات حرف بزنم!

حال ندارم....................................... الان شاداب نیستم!

افسرده ام..................................... فعلا احساس خوبی ندارم!

شما خیلی پرخاشگرید................... انگاری زود کنترل خودتو از دست میدی!

دنیا یعنی بدبختی............................آره گاهی گذر روزگار، برام سخت میگذره!

من گناهکارم................................... ادم خطا میکنه و فرصت جبران برام هست

هیچکس من رو درک نمیکنه............. برخی از آدما خوب منو می فهمند!

من هیچوقت شانس نداشتم............. گاهی هم خوش شانس بودم!

من همیشه ترس دارم..................... یه موقع هایی هم خیلی شجاع هستم
سربلند باشید .
سر افراز باشید .
با طراوت باشید
خندیدن ...بزرگترین انتقامی است که میتوان از زندگی گرفت
 
جملات مثبت برای تقویت روحیه
1-من زیبا هستم
2-من خوشبخت هستم

3-من قدرتند هستم
4- خیر وخوشی از چهار جهت به سویم می اید
5-خدا پیشاپیش من گام بر میدارد وراهم راهموار واسان میکند تا من کامیاب شوم
6-گذشته را بدور می اندازم واکنون در حالی شگفت انگیز به سر میبرم
7- در ذهن الهی فرصت گمشده وجود ندارد اگر دری بسته شود دری دیگر گشوده میشود
8- شادمانی من کار خداست پس هیچ کس نمیتواند در ان دخالت کند
9- برای شادمانی - تندرستی - توانگری وعشق پایدارم
10-خیر وصلاح من هم اکنون تحقق می یابد
 
خودتان‌ را دوست‌ داشته‌ باشید:

لازمه‌ نگاه‌مثبت‌ به‌ جهان‌ این‌ است‌ که‌ نسبت‌ به‌ خودتان‌احساس‌ خوبی‌ داشته‌ باشید. این‌ بدان‌ معنی‌ نیست‌که‌ خود را کامل‌ بدانید، ولی‌ حداقل‌ خودتان‌ راخوب‌ و قابل‌ قبول‌ به‌ شما آورید. درباره‌ خود به‌طور مثبت‌ صحبت‌ کنید و از بی‌اعتبار ساختن‌ خودبپرهیزید.


نقطه‌ تمرکز فکری‌ خود را تغییر دهید:

زمانی‌ را صرف‌ فکر کردن‌ به‌ کارهای‌ کامل‌ و خوب‌خود بکنید و به‌ کوتاهی‌های‌ خود نیندیشید، اگرهر روز صبح‌ با این‌ تفکر بیدار شوید، روز را به‌ طرزخوبی‌ آغاز کرده‌اید. وقتی‌ در مورد خودتان‌احساس‌ راحتی‌ بیشتری‌ کردید، وقت‌ آن‌ می‌رسدکه‌ با چیزهایی‌ که‌ در شما نگرانی‌ ایجاد می‌کندمبارزه‌ کنید.

از جملات‌ مثبت‌ استفاده‌ کنید:

استفاده‌مکرر از جملات‌ مثبت‌ یک‌ حافظه‌ جدید وامیدوار در ذهن‌ ناهشیار شما خلق‌ می‌کند،بنابراین‌ پس‌ از چند بار تمرین‌ به‌ طور خودکاربیش‌تر مثبت‌ فکر می‌کنید، مثلا می‌توانید بگویید:>هر روز و در هر طریق‌ من‌ بهتر و بهتر می‌شوم‌<.
تا جایی‌ که‌ ممکن‌ است‌ جمله‌ مثبت‌ شما بایدتنها حاوی‌ کلمات‌ مثبت‌ باشد، بهتر است‌ کلماتی‌ که‌موجب‌ ترس‌ شک‌ یا شکست‌ می‌شوند به‌ کار نروند.تا از جمله‌ مثبت‌، نهایت‌ استفاده‌ را ببرید.

هرصبح بخوان :به خودم ایمان دارم ،به استعدادم ایمان دارم !

هرصبح با خود بخوان :من درلحظه زندگی میکنم .هرروز زندگی ام را ازنو اغاز میکنم .

فراموش نکن :تنها وقتی که خودت هستی ،بهترین هستی ،نه با تقلید ازدیگری
 
 

» نظر

اس ام اس

اتل متل جدایی، عروسکم کجایی؟
گاو حسن پریشون، یه دل داره پر از خون
عشقم که رفت هندستون، خونم شده قبرستون
یه عشقه دیگه بردار، یه دنیا غصه بردار
اسمشو بزار بچگی، تا آخر زندگی
هاچین و واچین تموم شد، عمر منم حروم شد!


جارو برقی با اینکه میدونه زباله راه نفسشو میبنده بازم هورتش میکشه .
جارو برقیتم آشغال !!!!

تلاش برای فراموش کردن کسی که دوستش داری درست مثل این می مونه که کسی رو که تا حالا ندیدی رو بخوای به خاطر بیاری..

میدونی اگه تو رو تو بیابون بکارن کاکتوس در میای, تو رویا بکارن کابوس در میای, تو کویر بکارن خیارشور در میای ولی تو دل من بکارن عمرا اگه در بیای.

سلام، این چه اخلاق بدیه که تو داری؟ چرا هر چی از آدم برمیدری دیگه نمیدی.نمی‌گی من دلمو لازم دارم؟



وقتی عشقت تنهات گذاشت .. نگران خودت نباش که بدون اون چیکار میکنی .. شرمنده دلت باش که یه باره دیگه بهت اعتماد کرد...


دوستی من و تو مثل میخ طویله می مونه که هیچ خری قادر به کندنش نیست



نفرین بنده خدا :

ارزو دارم خدا کنه ان شا الله به حق پنج تن الهی امین خدایا کاسه تقدیر اوردم و نجواگونه قاشق میزنم تا صبح.عطا کن قسمت من را تو بهروزی و به قدر ظرف من نه قدر تو چون معبودی. کریما روزیم را عاشقی فرما


 
دعای شب یک کودک :

خدایا ! خودت می دونی آب کم خوردم ، جیش هم کردم ، پس کمک کن صبح کتک نخورم آمییین




 

تنها برنامه ای که  تکرارش آرزوی من است ، پخش زنده ی نگاه توست !!!

زندگی را دور بزن و آنگاه که بر تارک بلند ترین قله ها رسیدی، لبخن خود را نثار تمامسنگریزه ها کن که پایت را خراشیدن!!


چشم چشم دو ابرو ، نگاه من به هر سو ، پس چرا نیستی پیشم ، نگاه خیس تو کو؟، گوش گوش دو تا گوش دو دست باز یه آغوش ،بیا بگیر قلبمو ، یادم تو را فراموش، چوب چوب  یه گردن ، جایی نری تو بی من، دق می کنم می میرم، اگه دور بشی از من،دست دست دو تا پا، یاد تو مونده اینجا، یادت می اد که گفتی بی تو نمیرم  هیچ جا؟، من؟ من؟، یه عاشق همون عاشقه سابق   

 

غبار از چهره ی نازت بگیرم
یک شب من پرده از رازت بگیرم
تو در چشمان من یک سیب سرخی
خدا قسمت کند گازت بگیرم

رفاقت ماجراست و جدایی یک قانون

پس به این ماجرا دل نبند چون قانون همیشه اجرا میشه !


میگن عشق مثل خورشید می مونه
هنوز از طلوعش به حد کافی لذت نبردی که از غروبش دلگیر میشی . .

برای شکستن دل یه لحظه وقت کافیه... اما برای اینکه از دلش در بیاری شاید هیچ وقت فرصت پیدا نکنی


» نظر
   1   2   3      >